خواب درخت نارگیل رو میدیدم

ساخت وبلاگ

زنگ زد و منم خیلی با هول و هراس جوابشو دادم و گفت بیا دیدار رو تازه کنیم و منم از ترس اینکه دوباره هم رو گوست کنیم سریعا پذیرفتم و اجازه ندادم تماس سریع قطع بشه .
همون لحظه از اسنپ سفارش غذا دادم (تحویل حضوری)
خونه خودمون نبودم .
خونه زردک بودم . خواهر کوچیکتری داشت شبیه دابی .
برای فرار و بی خداحافظی رفتن از پیش مامانش این بهانه بس بود.
خواب خیلی واقعی بود.
اما خب باید میفهمیدم که خوابه ( معمولا بعلت اغراق امیز بودن خوابام ، تو خواب متوجه میشم که خوابه ... ) اینو نشدم اما .
دیر بیدارشدم و وقتی بیدار شدم پروفایلش رو چک کردم . از لیست بلاکیا.
عکس قشنگی بود عکس جدیده ، ولی خب در سر عقل می باید ، که اون نداشت افسوس یا خوشبختانه .
داشتم فکر میکردم ای کاش در حینی که دکتر قلابی بلاکه اما دیگه تو لیست بلاکیام نباشه . یکی به قتل برسونتش و اکانتش خود به خود محو و نابود شه .

نه دیگه نه . تیک تاک...
ما را در سایت نه دیگه نه . تیک تاک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghzemayob بازدید : 113 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 18:59