تراوشات چندی پس از مسواک زدن

ساخت وبلاگ

چندین ثانیه پس از مسواک زدن در حالیکه جامه ی راحتی به تن کرده و در حال عزیمت به سمت تخت خویشتن بودیم ناگهان بسته ای چیپس که کنار تخت افتاده بود و در کمال خیره سری به ما هی چشمک میزد که بیا من را حین اتمام اپیزود هشتم استعمال کن و کمتر به اینکه جای *نارنگی* کنارت خالی است فکر کن خلاصه که گفت بیا منو به غلامی قبول کن منم بیست دقیقه ازش وقت گرفتم -.-

همه ی اینها در اوضاع و احوالیست که هنوز حتی نمیدانم قرار است اپیزود هشتم را به پایان برسانم اصلا یا نه...

۱: اصلا اسم مسواک میاد یاد ح ن میوفتم

۲: نمیدونم چه اصراریه اسمشو نمیگم...

به حکمتی داره لابد

نه دیگه نه . تیک تاک...
ما را در سایت نه دیگه نه . تیک تاک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maghzemayob بازدید : 94 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 6:58