قرمز باش و پادشاهی کن و همه رو سوراخ

حوصله و اعصاب ندارم

صدای مامان بابام

ریخت و پاشای تو اتاقم

چمدونایی که امیر جمعشون نکرده

کثیفی کنار دستگیره ی در کمدا

صدای تلوزیون

محتوای کسشرش

ایده های عملی نشده

ویدئوهای ادیت نشده

میز شلوغ اتاقم

اپیزود بیرون نیومده ی سریالم بعد از دو هفته

انجام ندادن روتین پوستی

شیو کردن و زخمی شدن

با بابام بحث کردم همین الان وسط این پست برگشته با خنده میگه خب برو خونه خودت

خب پدر چرا حرصمو در میاری

دیگه دلم میخواد به نارنگی زنگ بزنم بگم تو چه چیزیو دو سال نگه داشتی ، چون داشتم به رزی که دو سال پیش گرفته بود نگاه میکردم و پشمام ریخته بود

کلا عصبیم

دنبال جرقه میگردم 

حتی فکر کردن به صورتی هم حالمو خوب نمیکنه :))

نمیدونم

نمیدووووونمممممممم